باشگاه روی خوش زندگی
کد : 2732-1591      تاریخ انتشار : ۱۳۹۵ سه شنبه ۲۴ فروردين تعداد بازدید : 966
عکس‌های تاریخی، تلگرام و آگاهی کاذب
تاریخ معاصر ما نشان داده که همیشه نسبت به مدرنیته آغوشی باز داشته‌ایم، اما نه تمامی مدرنیته. مدرنیته ابعاد گوناگونی دارد که شاید مهم‌ترین عنصر قوام‌دهنده آن را بتوان ذهن پرسشگر و برخورد انتقادی با هر پدیده‌ای دانست.

تاریخ معاصر ما نشان داده که همیشه نسبت به مدرنیته آغوشی باز داشته‌ایم، اما نه تمامی مدرنیتهمدرنیته ابعاد گوناگونی دارد که شاید مهم‌ترین عنصر قوام‌دهنده آن را بتوان ذهن پرسشگر و برخورد انتقادی با هر پدیده‌ای دانست. ما بخشی از مدرنیته را به استقبال رفتیم که عافیت‌طلبی برای ما به همراه داشت. آن قسمت را در خود نهادینه کردیم که به سطح و ظاهر قضیه مربوط می‌شد. به این دلایل است که ایرانیان عمده‌ترین مخاطبان شبکه‌های اجتماعی هستند.
شبکه‌های اجتماعی عافیت‌طلبی خاص خود را به همراه دارد. یکی از این شبکه‌های اجتماعی که در ایران بسیار مورد اقبال قرار گرفته است تلگرام است. تلگرام ساختاری خاص و منحصر به فرد دارد که بیش از دیگر شبکه‌های اجتماعی موبایلی به کار می‌آید. متن، تصویر، عکس و فیلم را به راحتی می‌توان با آن انتقال داد. می‌توان کانال زد و هرچه خواستیم به اشتراک بگذاریم. یک سویه و بدون اجازه نقد به دیگری.
گزینه‌ای که بسیار به خدمت روحیه «مونولوگ‌وار» ما می‌آید. در این راه هم به سمتی در حرکتیم که به زودی شعار «هر ایرانی، یک کانال» محقق می‌شود. به هر حال تلگرام آنچنان مورد اقبال ما قرار گرفته است و آنقدر در زندگی ما نقش دارد که می‌توان مثنوی‌ها در رابطه با آن نوشت.
در این مختصر یادداشت تنها به نسبت آگاهی تاریخی و تلگرام می‌پردازیم. عکس، یکی از بیشترین داده‌هایی است که در تلگرام رد و بدل می‌شود. انواع و اقسام عکس‌ها در تلگرام رد و بدل می‌شود. یکی از این قسم عکس‌ها که جدیدا هم مورد اقبال قرار گرفته است، عکس‌های تاریخی است. عکس ارتش نازی در فلان جا، عکس چگوارا بعد از کشته شدن، عکس زنان ناصرالدین شاه، عکس دلقک دربار قجر و الخ. این استقبال از عکس‌های تاریخی و دست به دست شدن آنها بعد از موج بمباران متن‌های عمدتا به‌شدت سخیف و خلاف واقع از تاریخ ایران و به خصوص تاریخ باستان شکل گرفته است.
 این دو پدیده تاثیرات عمیقی بر فهم تاریخی ما می‌تواند داشته باشد. البته باید این دو را از یکدیگر جدا کرد. در موج اول که تنها متن رد و بدل می‌شد و همچنان هم می‌شود، بسیار کسانی خودآگاه و ناخودآگاه به انتشار مطالبی اقدام می‌کردند که نه تنها هیچ سند تاریخی نداشت بلکه کاملا مشخص بود که عمدتا متن‌هایی جهت‌دار و در پی بسط افکاری خاص هستند. فقدان ذهن پرسشگری و انتقادی که در ناخودآگاه جمعی ما ایرانیان رخنه کرده است باعث می‌شد که هر متنی را بدون سوال و درخواست منبع پذیرا شویم.
هر متنی که ما را در گذشته با شکوه نشان می‌داد و افیونی بود بر دردهای امروز ما. اما عکس‌های تاریخی حکایتی دیگر دارد. لااقل خود عکس یکی از داده‌های تاریخی است که دست به دست می‌شود.
هجمه این داده‌ها در تلگرام از این جهت که جرقه و تلنگری باشد برای ذهنی پرسشگر می‌تواند مثبت باشد. ذهنی که با دیدن یک عکس به سراغ واکاوی آن رود و به منابعی معتبر رجوع کند. اما به دلایلی که ذکر شد خیلی کم می‌توان به این جنبه مثبت امیدوار بود.
جنبه منفی این داده‌ها (که در حد چند ثانیه، چند دقیقه یا حداکثر چندین ساعت در پیش نگاه ما است و نه بیشتر) ایجاد «آگاهی کاذب» است که در اینجا مشخصا آگاهی کاذب تاریخی است.
 به عنوان مثال عکسی از یک نقاشی منتشر یافت که به ماجرای ترور نافرجام فئودور داستایوفسکی، نویسنده شهیر روسی اشاره دارد. در تلگرام تنها جمله‌ای زیر این عکس آورده شده است: «ترور نافرجام داستایوفسکی».
این واقعه تاریخی تنها در بستر فهم نیمه اول قرن نوزدهم روسیه تزاری قابل درک است. اینکه در پی انقلاب‌های آن زمان اروپا تزار روسیه از بیم تکرار این اتفاق در کشورش به روشنفکران هشدار داده بود گعده و جمعی نداشته باشند و پس از اینکه دسته‌ای از روشنفکران که داستایوفسکی هم جزیی از آنها بوده تن به این خواسته نمی‌دهند، تزار برای گرفتن زهر چشم دستور اعدام عده‌ای از آنها را می‌دهد.
 اما هنگامی که متوجه می‌شود یکی از محکومان، داستایوفسکی است دستور به توقف اعدام، آن هم تنها چند ثانیه قبل از شلیک می‌دهد. مخاطبی که نه یک کتاب از داستایوفسکی خوانده و نه با فضای روسیه تزاری آشنا است، با دیدن عکس تنها یک وضعیت را می‌بیند که نه از پیش از آن چیزی می‌داند و نه از پسا آن درکی به دست خواهد آورد.  تنها به این باور می‌رسد که آگاهی‌ای در رابطه با داستایوفسکی و زندگی او به دست آورده است، آگاهی‌ای که مبتنی بر پرسشگری نیست. این نوع آگاهی‌هایی که متورم گونه است دقیقا مانند فست فود می‌ماند. فست فود شکم را سیر می‌کند و بدن را فربه. اما سیر شدن فست فودی نه غنایی دارد و نه نیازهای بدن را تامین می‌کند. همان‌طور که فربه شدن فست‌فودی تنها به فربه بودن از جنس چربی‌های زاید می‌انجامد.

نویسنده: علی ورامینی

منبع: اعتماد