با لهجه عربي ميگويد: اينجا خرمشهر است. زمين و زمان سرخ است و انگار دنيا با ما قهره. از جنگ خلاص شديم، بلاي آب شور و گرد و خاك زندگيمان را سياه كرد. اينها را حاج عطشاني ميگويد. حاج عطشاني با عينكهاي ته استكاني و موهاي وزوزي كه لبهاي خشكيدهاي دارد از قديميهاي خرمشهر است و روزگاري صيادي ميكرد. حالا وضعيت صيادي هم خوش نيست.
با لهجه عربي ميگويد: اينجا خرمشهر است. زمين و زمان سرخ است و انگار دنيا با ما قهره. از جنگ خلاص شديم، بلاي آب شور و گرد و خاك زندگيمان را سياه كرد. اينها را حاج عطشاني ميگويد. حاج عطشاني با عينكهاي ته استكاني و موهاي وزوزي كه لبهاي خشكيدهاي دارد از قديميهاي خرمشهر است و روزگاري صيادي ميكرد. حالا وضعيت صيادي هم خوش نيست.
عطشاني ميگويد كه جنگ گذشت و مردم هر طوري شده زندگي خودشان را ادامه دادند. درسته كه خرمشهريها كلي بدبختيها كشيدند اما زندگي كردند. مردم اينجا تعصب دارند. به همهچيز تعصب دارند. به خاك، به زن، به نخل. براي همين ميمانند و در همين سختي زندگي خودشان را ميگذرانند. حاج عطشاني آنقدر بيحوصله است كه وقتي از او نامش را پرسيدم با كنايه رو به رفيقش عمو مزبان كرد و گفت «اسمم عيزان است. ههههه عيزان». (عيزان در فارسي به معني خسته). او آشفته است و حاضر به ادامه گفتوگو نميشود. بعد فهميدم بازاري كه در آن با عمو عطشاني گفتوگو كردم نامش «عيزان» است!
«سوگ صفا» يكي از بازارهاي خرمشهر است. جايي كه چهره واقعي خرمشهر را در چشمهاي فروشندگان ميبيني. اينجا هنوز دست نخورده است و مهاجران به خرمشهر هنوز دستشان به اينجا نرسيده. در گوشهاي از بازار پيرزني بساط كرده و باميه ميفروشد. خورشت باميه كه به «مرگ باميه» در خرمشهر معروف است، يكي از دوستداشتنيترين غذاهاي مردم جنوب است. جلو ميروم. همان ابتدا ميگويم خبرنگارم. از او ميپرسم اسمت چيه؟ جواب ميدهد «انا تسواهن امفري». نامش «تِسواهن» يعني ارزشمندترين و كنيهاش «اُم فري» يعني مادر فرج است. بهام تسواهن ميگويم: بازار صفا، صفا و عطر و بوي خاصي داره. ميگويد: براي شما كه خرمشهري نيستيد آره همينطوره. شما فقط بلديد اين وقت از سال بياييد و عكس بگيريد و بريد. حوصله هيچ عكاس و خبرنگاري را ندارم. شما دلتون خيلي خوشه جوون. با اينكه ميگفت حوصله خبرنگاري را ندارد اما روزنههاي اميد در نگاهش نمايان بود و سعي كرد بيشتر از خرمشهر بگويد. ام فري ميگفت: اينجا فقط اسمهاي زيبايي دارد. بازار صفا، خرم شهر و... حتي اسم من زيباست. اما كو اين زيبايي؟ زيبايي ميبيني آقاي خبرنگار؟ چهره منرو نگاه كن. اين خرمشهره. دنبال خرمشهر ميگرديد نگاه كنيد در چهره مردم.
خرمشهر سرزمين نخلستانها هم بود. جايي كه ناصر خسرو در سفرنامهاش گفت كه كيلومترها راه را زير سايه نخلستانهاي خرمشهر و آبادان طي كردم اما حالا گره در كار گيسوان نخل افتاده است. روستاي شنه، منطقه حفار، منطقه طره، جزيره صلبوخ و... همه يادگاري از نخلستانهاي قديم خرمشهر يا محمره آن زمان است.
نخلها هنوز نفر به نفر يكدست ايستاده بودند، سر بريده و نبريده، سايه به سايه هم. برايشان عمري دراز در كم آبي، شوري و گرما گذشته بود. مركبات، سبزيجات و ساير محصولات كشاورزي بار داده و حالا خلوت نشين تشنگي زمين بودند. زير سايه شاخههايي كه به قلب نخل نزديك است، حسرتي از روياي محصولاتشان پيدا بود و طبقها، كلاهها، بادبزنها، زنبيلها، زيراندازها و سفرههاي سنتي بافته نشدهاي از شاخهها همه از يك چيز حكايت دارد، گره در كار گيسوان نخل افتاده است.
ابوعرفان يكي از نخلداران منطقه «حفار» شرقي در خرمشهر، ميگويد: اينجا از آب شور هم خبري نيست زيرا آب كارون در اين منطقه هم كم شده و هم شور ولي همين اندازه هم به ما تخصيص نمييابد. وي با بيان اينكه نخلها همه ضعيف و بيبار شده و برگهايشان نيز خشك شده است، افزود: قبلا هر نخل «برحي» در هر نوبت ٢٥٠ كيلوگرم محصول ميداد و درخت نخل «استعمران» ١٥٠ كيلوگرم، اما اكنون در هر نوبت ٥٠ كيلوگرم بار ميدهند و حتي كيفيت آن هم پايين آمده است
كاهش ٤٠ هزار تني
خوزستان نخستين صادركننده خرماي كشور و دومين استان توليدكننده اين محصول است. سطح زيركشت نخيلات خوزستان ٤٣ هزار هكتار است كه ٣٣ هزار هكتار آن بارور و مابقي نهال است كه عمده آن در شهرستانهاي شادگان، آبادان، اهواز و خرمشهر قرار دارد. . معاون توليدات گياهي سازمان جهاد كشاورزي استان پيش از اين گفته بود شوري بيش از اندازه آب در شادگان، آبادان، خرمشهر و هنديجان خطري است كه نخلستانها را بهشدت تهديد ميكند. محمد قاسمينژاد از بين رفتن نخيلات را ناشي از جنگ، كم شدن آب رودخانه، شور شدن آب و مهاجرت بخشي از مردم ميداند. به گفته وي با اين شرايط ٣٠ تا ٣٥ درصد توليد از بين رفته است.
ام فري در انتظار
خرمشهر را نامهاي زيبا نگه داشتند. بازار صفا، خرم شهر، نخل و جزيره صلبوخ. شايد ام فري از همه بهتر خرمشهر را توصيف كرد. ام فري گفت چهره مردم شهر، چهره خرمشهر است. ام فري ميگويد شايد روز فرجي برسد.
قاسم منصور آل كثير
منبع: اعتماد