خلاصهای از یک نظرسنجی غیرعلمی در فیسبوک نشان میدهد که افراد این تفریح شبانه را یک نوع سرگرمی واقعی تلقی میکنند که با روشها و سبکهای مختلفی از پرواز همراه است. افرادی که این پرواز شبانه را تجربه کردهاند نظرات مختلفی در این مورد دارند که برخی از آنها را در ادامه میخوانید:
-
سبُکی خاصی را در سینهام حس میکنم و در هر جهتی که بخواهم این «بیوزنی» را هدایت میکنم
-
من واقعاً نزدیک به زمین و گویی که بر روی یک اسکیتبورد پرواز میکنم...اما هیچ اسکیتبوردی در کار نیست
-
مثل یک سوپرمن یا روح بودم. اصلاً نمیتوان آن را با راه رفتن مقایسه کرد
-
ساعتها من خوابِ جایی را میدیدم که میتوانستم در آن بالا و بالاتر بپرم تا اینکه از جو خارج شدم و توانستم با همین پریدنهایم تا فواصل بسیار دور بروم.
افرادی هم بودند که به حرکاتی چون شنا کردن، بالزدن و خزیدن متوسل میشدند. در طول تاریخ انسانهایی زیادی را میتوان نام برد که رؤیای پرواز در سر داشتند و تمام عمر خودشان را وقف این رویا کردهاند.
اگر شما شبانه خود را در حالِ پرواز در آسمان بینید، حق دارید که کسانی را مات و مبهوت ببینید که با انگشت، شما را نشان میدهند. رؤیای پرواز لزوماً یک اتفاقِ تصادفی نیست که در نتیجهی فعالیتِ نورونها رخ بدهد، این روند فکری شما را نشان میدهد.
اولین چیزی که دانشمندانِ رویاشناسی به شما خواهند گفت این است که بررسی و مطالعهی رؤیا کاری بسیار دشوار است. دکتر «تداساستامبریز» – محقق رویاشناسی از دانشگاه «هیدلبرگ» – توضیح میدهد که بردن مردم به عالم رؤیا آنهم زمانی که آنها را در دستگاه «ام آرآی» قرار میدهید، کارِ دشواری است.
دکتر روانشناس «رینراسچونهامر» تفاسیر علمی مربوط به پرواز در رؤیا را گردآوری کرده است که به اوایل قرن نوزدهم برمیگردد. بسیاری از اینها، حدس و گمانهای اولیه فیزیولوژیکی بودهاند.
روانشناسی آلمانی به نامِ «کارل شرنر» در سالِ 1860 بر این گمان بود که بالا و پایین رفتنِ قفسهی سینه، حسِ پرواز در رویا را در انسان ایجاد میکند. در حالیکه همکارش «جی.ای. پورکنژ» معتقد بود که حس آرامش ذاتی در خواب باعث میشود که رویابینان حسی نظیر شناوربودن داشته باشند. بیشتر تئوریهای اخیر بهجای این موضوع، بر روی ساقهی مغز و قسمتِ داخلی گوش که تعادل را کنترل میکند، تمرکز کردهاند.
اگرچه دکتر «مایکل اشرلد»، روانشناسِ موسسه مرکزی بهداشت روان درمانهایم به علل فیزیولوژیکیِ بالقوه در رؤیای پرواز اشاره نمیکند، اما حوزهی علاقهمندی او بیشتر در این زمینه است که چنین رؤیاها و تمایزاتی چه اطلاعاتی میتوانند در خصوص رویابین به ما بدهند. او در این باره مینویسد: «رؤیای پرواز، موضوعی بسیار جذاب و جالبتوجه است.»
اشرلد در پارهای از تحقیقاتِ خود به دنبال برقراری ارتباط میانِ میزانِ شیوعِ رؤیای پرواز و یک سری صفاتِ شخصیتیِ خاص یا نوعِ زندگیِ فرد بوده است. او با تألیفِ اطلاعاتِ جمعآوریشده از سال 1956 میلادی و انجامِ بررسیهایی گسترده و عمیق بر روی خودش، به نتایج جالب توجهی دست یافت.
اول از همه (حداقل طبقِ روایات)، اشرلد عنوان میدارد «افرادی که تجربهی پرواز در هنگام بیداری را دارند، غال با بیشتر خواب پرواز میبینند». برای مثال، مربیان کایتسواری معمولاً در خواب هم در حال تمرین حرفهشان هستند، تنها با این تفاوت که بدون تجهیزاتشان این کار را انجام میدهند و واقعیت این است که اغلب رؤیاهای پروازی که از سال 1950 میلادی تاکنون مورد بررسی قرار گرفتهاند نشان میدهد که بیشتر مسافرتهایی که با هواپیما در زندگی واقعی صورت میگیرد، میتواند در ایجاد این حس پرواز دخیل باشد. این گفته میتواند با «فرضیهی تداوم» رؤیاها مطابقت داشته باشد. این نظریهای تقریباً بحثبرانگیز است که عنوان میدارد تجربههای ما در خواب فقط مجموعهای از تجربهها و کارهای عجیبی است که در بیداری انجام میدهیم.
برای بررسی عمیقتر این فرضیهها، اشرلد، پایگاه دادهی رؤیای شخصی ناشناس با 6000 ورودی را که از سالِ 1984 در دفتر یادداشت روزانهی خود مینوشت، مورد تجزیه و تحلیل قرار داد. او متوجه شد که اگرچه بعد از اولین پروازِ واقعی این فرد بر فراز اقیانوسِ اطلس، بیشتر رؤیاهای پروازِ او در هواپیما بوده است و رؤیاهای خلاقانهتری در پرواز نداشته است. این فرد گاهی اوقات به کمک خانهای به پرواز در میآمد، گاهی اوقات با یک توپ تنیس جادویی و گاهی هم یک تکچرخ و آنقدر پیش میرفت که بهصورت غیرقانونی از مرزها عبور میکرد.
اشرلد مینویسد که سفر با هواپیما ممکن است در مقایسه با شادی و شعف عمومی، از اهمیتِ کمتری برخوردار باشد. او با تحقیقی گستردهتر در این زمینه نشان میدهد که در کل افرادی با «حالات هیجانی مثبتتر» در هنگام بیداری نیز تمایل به پرواز در خواب دارند.
در برخی از رویابینهای تحتِبررسی، رؤیای پرواز به معنی یک تغییر فیزیکی یا تغییر شخصیت نیست، بلکه یک تصمیمِ ناآگاهانهی خودآگاه است. استامبریز به تحقیق و بررسی بر روی «رؤیای شفاف یا رؤیای آگاهانه» میپردازد، یعنی نوعی خواب و رؤیا که در آن رؤیابین میداند که خواب است و میتواند وضعیتهای خاصی از موقعیتش را کنترل کند. طی تحقیقی در سال 2014 که در مجلهی روانشناسی آمریکا منتشر شد، استامبریز و همکارانش (که اشرلد هم جزو آنها محسوب میشد) به مطالعه و بررسی 684 رؤیابین شفاف و بیشترین کارهایی که آنها در عالم رؤیا انجام میدهند پرداختند. استامبریز اخیراً طی مصاحبهای در اسکایپ گفت:
پرواز کردن در درجهی اول قرار داشت. یک-سوم کامل از افراد، درصدی از خواب پرواز را گزارش دادند. این رؤیا نسبت به سرگرمیهای رایج دیگری مثل ورزش، جنگ و یا کشت و کشتار با اسلحه برتری دارد.
رؤیابینهای شفاف (رؤیابینهای آگاهانه) تا حدودی قادرند فعالیتهایی را که در حین بیداری انجام میدهند در خواب برنامهریزی کنند و حتی بیشتر افرادی که مورد بررسی قرار گرفتند (یعنی نیمی از این افراد)، برنامهریزی میکردند که پرواز کنند. استامبریز اظهار داشت که این برنامهها، نحوهی پرواز آنها را مشخص میکرده است. او میگوید:
در رؤیاهای شفاف، انتظاراتِ شما هستند که رویایتان را میسازند. بنابراین اگر زمانی که طرح سفر رویاییتان را میچینید تصویری که از خودتان در بیداری دارید یک سوپرمن باشد، این ایده در ذهنتان باقی خواهد ماند و به همان صورت میتوانید در خواب پرواز کنید.
استامبریز دقیقاً به این نکته اشاره میکند که رابطهی میان رؤیاهای شفاف و پرواز لزوماً سببی نیستند. او میگوید ممکن است یکی از کارهایِ موردعلاقهی افرادی که رؤیای شفاف میبینند، پرواز باشد. از این رو آنها از دانشِ درونیِ خود برای به پرواز در آمدن استفاده میکنند. از سویی دیگر، پرواز میتواند باعثِ روشبینی شود. او عنوان میکند:
اگر متوجه شوید که در حال پرواز هستید، این نشانهی خوبی است که از آن طریق بفهمید که خواب هستید.
در اولین رؤیای شفافِ استامبریز که آنقدر تأثیرگذار بود که آغازگرِ کلِ کارِ حرفهایاش شد، او تقریباً در بیرون از پنجره پرواز میکرد، اما زمانی که به آستانهی آن رسید، احساس کرد که ترسش از ارتفاع همراه با او به دنیای خوابش هم منتقلشده است. در حال حاضر او پیوسته این کار را انجام میدهد. او میگوید:
این حس و حال واقعاً فوقالعاده است. اگر هیچ کارِ دیگری نداشته باشم، غالباً فقط پرواز خواهم کرد
منبع: کجارو