به تعویق انداختن همچون صدایی در سر شما است که شما را با بهانههایی به ظاهرموجه از انجام کارهایتان باز میدارد. معمولا یافتن استدلالی علیه این بهانهها دشوار است و بسختی میتوان بر این سهلانگاری غلبه کرد. بنابراین بجای فریاد زدن بر ندایی که شما را به پشت گوش انداختن کارها تحریک میکند، چرا از آن یک سوال نکنیم؟
به تعویق انداختن همچون صدایی در سر شما است که شما را با بهانههایی به ظاهرموجه از انجام کارهایتان باز میدارد. معمولا یافتن استدلالی علیه این بهانهها دشوار است و بسختی میتوان بر این سهلانگاری غلبه کرد. بنابراین بجای فریاد زدن بر ندایی که شما را به پشت گوش انداختن کارها تحریک میکند، چرا از آن یک سوال نکنیم؟
گاهی اوقات یک مواخذه پلهبهپله و دقیق از خود، راهی موثرتر برای مقابله با تعلل در انجام کارهاست. پرسیدن سوالاتی بجا میتواند راهحلی عملی برای این چنین تنگناهایی باشد. این روش میتواند احساس ضرورت و فوریت انجام کارهایمان را تشدید کند و ما را به سمت عمل به آنها سوق دهد. در اینجا به معرفی 4 سوال برای مقابله با به تعویق انداختن میپردازیم تا هنگام روبرو شدن با ندای درونیای که شما را به تعلل و تاخیر دعوت میکند، بیسلاح نباشید.
1. از کجا کارم را شروع کنم؟
برخی مواقع با پروژههایی روبرو میشویم که آنچنان بزرگ و سنگین است که ما نمی دانیم کجا باید نقطه شروع کار باشد. پیچیدگی و بغرنجی کارها اغلب باعث رخوت میشود. اما بر اساس تحقیقی که دکتر "تیم پایچیل" انجام داده است، شروع کردن کار سختترین بخش آن است. همینکه شما انجام یکی از وظایفتان را واقعا آغاز کنید، میبینید کارتان به آن اندازه که تصور میکردید سخت و پیچیده نیست. همچنین حتی اگر در یک نوبت کاری نتوانید آن وظیفه را به پایان برسانید، اما با انجام بخشی از آن بیشتر احساس احاطه و تسلط بر امور خواهید داشت. این خوشبینی به شما همان لحظه مهمی را میدهد که با آن نهایتا میتوانید کار را به اتمام برسانید.
با پرسیدن اینکه برای شروعی هدفمند چه کاری میتوانم انجام دهم؟ میتوانید از نظز ذهنی پروژه را به بخشهایی کوچکتر تفکیک کنید، و سپس آسانترین بخش را برای شروع انتخاب کنید. با تمرکز بر انجام آن بخش، انگیزه شما برای ادامه راه بیشتر خواهد شد.
2. سه اولویت مهم من برای امروز چیست؟
به تعویق انداختن ما تنها بدلیل پرهیز از انجام کارهای ناخوشایند نیست بلکه میتواند بخاطر این باشد که ما زیر بار خرواری از کارهای دیگر نیز گرفتار ماندهایم. درخواست های بیجا و بیهوده و حواسپرتی نمیگذارند که ما بر روی کارهایی که واقعا مهم هستند تمرکز کنیم- بخصوص کارهایی که مهمی که فوریت آنچنانی ندارند.
بنابراین هر صبح، مستقیما سراغ اولویتهای خود بروید. از خودتان بپرسید درمیان کارهای پیش رو سه اولویت اصلی- کارهایی که توصیفی دقیق دارند نه بیانی مبهم– که امروز باید به آنها رسیدگی کنم کدام است؟ سپس عزم خود را برای انجام آنها جزم کنید و در ساعات اولیه روز تنها بر روی آنها تمرکز کنید و ذهن خود را بر دیگر مشغلهها و ببندید و تنها هنگامی که اولویتهای خود را انجام دادید میتوانید سراغ کارهای دیگر بروید.
3. چگونه کارم را راحتتر کنم؟
بسیاری از ما براین باوریم که موفقیت در کارها مستلزم سخت کار کردن است- و اغلب هم چنین است. اما گاهی این باور مانع از یافتن راهحلی آسان برای مسایل بزرگ میشود. جای هیچ خجالتی نیست اگر انجام یک امر مشکل و سخت را برای خود آسانتر کنید.
به عنوان مثال، شما شاید وقت ندارید تا هر روز یک ساعت تمرین و نرمش کنید. بنابراین بجای انجام تمام و کمال حرکات در سالنهای ورزشی، با تمرینی 10 دقیقهای برای هر روز شروع کنید. مطمئنا در آغاز راه ممکن است احساس کنید دارید وقتتان را هدر میدهید یا از زیر کار شانه خالی میکنید. اما همین اندازه تمرین از هیچی که بهتر است و همچنین به مرور افزایش خواهد یافت. اگر نمیتوانید بیرون رفته و بدوید، لااقل در خانه پاهای خودتان را بالا و پایین بیاورید یا چند شنای سوئدی انجام دهید. نکته کلیدی همین است که خود را ملزم به انجام کار سادهتر جایگزین کرده و و بطور منظم آن را انجام دهید.
کارشناس مبحث "ساخت عادت" اس.جی اسکات میگوید که آسانترین روش برای ساختن عادتی جدید، شروعی کوچک از آن است، او در وبلاگ خود چنین مینویسد: " شما باید خود را ملزم به چنان کار سادهای کنید که یک روز از دست دادن آن هم غیر ممکن است." همینکه با همین مقدار کم خو گرفتید خیلی راحتتر میتوانید مدت آن را افزایش دهید.
همچنین میتوانید برای بعضی کارهای خود به دیگران ماموریت بدهید. از یک نفر عضو تیم خودتان بخواهید یک یا دو وظیفه از کارهای به روالتان را به عهده بگیرد و این گونه برای شما وقتی آزاد میشود که میتوانید به کارهای عقب افتادهی خودتان برسید. به خاطر داشته باشید فشار مستقیم کمتر معادل با دلایل کمتر برای به تعویق انداختن است.
4. اگر این کار را الان انجام ندهم چه مشکلی پیش خواهد آمد؟
جیم کالینز در کتاب "بهترین بودن" درباره "پارانویای مولد" می نویسد. او توضیح میدهد که افراد بسیار موفق همچون بیل گیتس و اندی گرو، همیشه نگران بودهاند که مبادا بخشی از کار اشتباه انجام شده باشد و این ترس آنها باعث میشده تا همیشه نسبت به خطرها و اشتباهات احتمالی گوش بزنگ باشند- طراحی و تدارک نقشههای احتمالی و اقدام عملی کردن. ترس تبدیل به منبع قوی انگیزشی میشود و فعالسازی ملایم آن در وجودتان، میتواند روشی بسیار موثر برای مقابله با به تعویق انداختن در کارها باشد.
از خود سوال کنید که اگر بیشتر ازین در این کار تعلل کنم چه چیزهایی از دست میدهم و متحمل چه عواقبی باید شوم. و تنها متوجه تاثیرات آنی نباشید. عواقب و تاثیرات بلندمدت به تعویق انداختنهای همیشگی خود را به دقت بیادآورید: توقف در طی مدارج شغلی، بضاعت مالی، در خطر بودن سلامتی یا آسیب دیدن روابط تان با دیگران.
مطمئنا این روش خیلی خشن به نظر میآید. اما میتواند راهکاری برای برداشتن موانع روانشناختی قضیه باشد. اگر مقداری داروی ترس شما را به مسیر اهدافتان بازگرداند، آیا به نفعتان نیست که از آن استفاده کنید؟
حقیقت این است که همه افراد موفق، تمایلی برای به تعویق انداختن کارها دارند. نکته کلیدی در مراحلی است که باید شما برای شروع انجام یک کار طی میکنید. و برخی اوقات این مراحل تماما در پرسیدن سوالات مناسب از خود خلاصه میشود.
منبع: lifehacker