باشگاه روی خوش زندگی
کد : 2732-2425      تاریخ انتشار : ۱۳۹۵ شنبه ۳۰ مرداد تعداد بازدید : 592
در پی انتشار ویدئویی از پسر بچه سوری، روسیه برای آتش‌بس دو روزه در حلب اعلام آمادگی کرد
شاید کمترکسی حالا دیگر چهره مات و مبهوت «عمران» را ندیده باشد؛ پسربچه پنج‌ساله سوری که روی صندلی نارنجی آمبولانس نشسته است با نگاهی خیره و سردرگم به روبه‌رویش. پاهای کوچکش، کوتاه‌تر از آن است که به زمین برسد و معلق میان هوا و زمین مانده است؛ درست مثل وضعیت مردم شهرش، حلب. دستانش را به سرش که به خاک و خون آلوده است، نزدیک می‌کند و دستی به قسمت خونین صورتش می‌کشد، دستانش را نگاه می‌کند و خون را به صندلی می‌مالد.

 

شاید کمترکسی حالا دیگر چهره مات و مبهوت «عمران» را ندیده باشد؛ پسربچه پنج‌ساله سوری که روی صندلی نارنجی آمبولانس نشسته است با نگاهی خیره و سردرگم به روبه‌رویش. پاهای کوچکش، کوتاه‌تر از آن است که به زمین برسد و معلق میان هوا و زمین مانده است؛ درست مثل وضعیت مردم شهرش، حلب. دستانش را به سرش که به خاک و خون آلوده است، نزدیک می‌کند و دستی به قسمت خونین صورتش می‌کشد، دستانش را نگاه می‌کند و خون را به صندلی می‌مالد.

 

این ویدئوی ٤٠ثانیه‌ای که پس از بمباران شهر حلب گرفته شده، بسیاری از بی‌خبران را واداشت برای چند ساعت هم که شده به واقعیت‌های ویرانگر زندگی در سوریه جنگ‌زده توجه کنند؛ سوریه‌ای که جنگ پنج‌ساله‌اش به‌قیمت جان بیش از ٢٥٠ هزار سوری تمام شده است. می‌توان ساعت‌ها برای عمران پنج‌ساله و بهت چشمان او گریه کرد اما از فضای مجازی و گزارش‌های خبری سوزناک که فاصله بگیرید، تنها تأثیر واقعی تصویر عمران این است: آمادگی روسیه برای آتش‌بسی ٤٨ساعته در حلب.

عکس عمران که نماینده وحشت هرروزه مردم حلب است، درست مثل عکس سال گذشته «آیلان کردی» پسری که در راه رسیدن به اروپا غرق و در ساحل ترکیه پیدا شد و یادآور تلفات انسانی بحران پناه‌جویان بود، موجی به راه انداخته که می‌تواند تا چند روز و چند هفته ادامه پیدا کند اما آیا عکس آیلان توانست به راهکاری برای خروج از بحران منجر شود؟ پاسخ بدون کمترین مکثی «خیر» است.

 

 

تنها برای چند هفته مردم برای کمک به سازمان‌های امدادرسان در سوریه بیشتر دست به جیب شدند و خبرها را هم با دقت بیشتری خواندند. همان‌طور که «راف سانچر»، خبرنگار دیلی‌تلگراف نوشته است؛ فردا بی‌شک بمباران‌های بیشتری در راه است و کودکان بیشتری مثل عمران آسیب می‌بینند.‌جنگ سوریه با بی‌اعتنایی بی‌سابقه‌ای به کنوانسیون‌های بشردوستانه ادامه می‌یابد و فکرکردن به اینکه در آینده دادگاهی برای جنایات جنگی برپا خواهد شد هم دست‌کم حالا خنده‌دار به نظر می‌رسد. «استفان دی‌میستورا»، فرستاده سازمان ملل در امور سوریه هم که پس از استعفای دو نماینده قبلی منصوب شد، تنها به تشکیل جلساتی بیهوده اکتفا می‌کند. روز گذشته که در طنزی تلخ با روز جهانی نوع‌دوستی مصادف بود، جلسه هفتگی کارگروه بشردوستانه در ژنو برگزار شد. استفان‌دی‌میستورا در این جلسه با لحن تندی از طرف‌های درگیر انتقاد کرد و گفت از آغاز ماه آگوست (یک ماه اخیر) حتی یک کاروان کمکی به شهرهای تحت محاصره در سوریه نرسیده است. او با اشاره به بی‌فایده‌بودن جلسات هفتگی، به نشانه نارضایتی عمیقش تنها پس از هشت دقیقه جلسه را به حالت تعلیق درآورد. ارتش روسیه اما اعلام کرد که آماده آتش‌بس ٤٨ساعته در حلب است.


آن‌طور که وزارت دفاع روسیه اعلام کرده، از نظر این کشور می‌توان هفته آینده آتش‌بسی دوروزه در حلب برقرار کرد که کاروان‌ کمک‌های انسان‌دوستانه بتوانند به محاصره‌شدگان مایحتاج غذا  و دارو برسانند. دی‌میستورا هم گفت که برای برقراری این آتش‌بس روی کمک‌های حامیان بین‌المللی دولت سوریه و مخالفان مسلح حساب می‌کند. نگاهی به تجربه آتش‌بس‌های پیشین، خوش‌بینی را سخت می‌کند. سازمان ملل می‌گوید این جنگی است میان گروه‌هایی که از پیوستن به هر راهکاری برای رسیدن به صلح امتناع می‌کنند. طرف‌های درگیر کمک به غیرنظامیان در قلمروهای تحت تصرف خود را کمکی به طرف مقابل و تضعیف موقعیت خود می‌بینند.


دی‌میستورا که وظیفه اصلی‌اش پیداکردن راه‌های نوآورانه برای کمک‌رسانی به حتی دشوارترین مناطق جنگی بود هم به‌روشنی شکست خورده است. سوریه گویی تا ابد جنگ‌زده می‌ماند. عکس‌ها و ویدئوهای بیشتری از وضعیت غیرنظامیان سوری منتشر می‌شود و جنجال به پا می‌کند اما هم‌زمان کشورهای مختلف در حال توافق برای شدت‌بخشیدن به جنگ در سوریه هستند. دکترهای معالج «عمران» می‌گویند او در بیمارستان و در طول مداوا هم خاموش و خیره بوده است، تنها وقتی خواهر و برادر و والدینش را دید شروع کرد به گریه‌کردن. آنها نجات پیدا کرده بودند، اگر بتوان گریختن از مرگ و زندگی در حلب را نجات‌یافتن نامید، اما بسیاری می‌میرند. جنگ سوریه در پنج سال گذشته صدها «عمران» به وجود آورده است و در آینده هم «عمران»‌های دیگری سر بر می‌آورند، «عمران»‌هایی که شانسی برای ثبت وحشت و دردشان ندارند.

 

منبع: شرق