هوشنگ ابتهاج (ه. الف. سایه) به انتشار کتاب «بانگ نی» و قیمت آن واکنش نشان داد و گفت در جریان انتشار این کتاب نبوده است.
هوشنگ ابتهاج (ه. الف. سایه) به انتشار کتاب «بانگ نی» و قیمت آن واکنش نشان داد و گفت در جریان انتشار این کتاب نبوده است.
به گزارش الجی و به نقل از ایسنا، هوشنگ ابتهاج در اعتراض به عدم اطلاع از انتشار این کتاب و قیمت بالای آن گفته است:
واقعیت این است که من در جریان انتشار این کتاب نبودهام و متاسفانه ناشر (نشر کارنامه) بدون اطلاع من کتاب را منتشر کرده است. ناشر با من قراردادی برای چاپ این کتاب نداشته است. موضوع قیمت بالای این کتاب را هم باید از ناشر پرسید که آن را چاپ کرده است. این کتاب قبلا با قیمت 3950 تومان چاپ شده بود، اما توقیف شد و پخش نشد و حالا مجوز گرفته و به یکباره منتشر شده و من هم در جریان نیستم. این کتاب شعر بلندی است که سالها قبل نوشتهام و طی سالها اضافاتی هم داشته است، ولی در این چندسال اجازه چاپ پیدا نکرد و همینطور مانده بود. اگر عمری باقی بود شعر را کاملتر میکنم. البته به همین هم چیزهایی اضافه شده اما ناقص. من دخالتی در قیمت کتاب نداشتهام، اما با توجه به اینکه معمولا قشر کتابخوان درآمد زیادی هم ندارند باید در چاپ کتاب رعایت حال آنها را کرد.
یادم هست که در جوانی و در سال 1320 کتابی چاپ کردم و به خاطر پایین آوردن قیمت آن، به ناشر اصرار کردم که 2000 نسخه از آن را در کاغذ کاهی چاپ کند. قیمت کتاب هم 20 ریال بود. البته زیبایی کتاب شعر نیز در قیمتها تأثیر دارد. یا همین کتاب حافظی که 20 سال پیش چاپ کردم، اول در قطع رحلی و با قیمت 750 تومان منتشر شد که برای مردم گران بود. من به ناشر گفتم نباید این کار را میکردید چون این قیمت برای خواننده گران است. باید همراه این کتاب که درواقع قطع لوکس به حساب میآید و معمولا در مراسم عقد و عروسی هدیه داده میشود، یک قطع معمولی و وزیری آن را هم منتشر کنید، چون خریدار در این صورت میتواند تصمیم بگیرد که کدام کتاب را به اختیار خودش بخرد، اما اگر فقط یک قطع لوکس از یک کتاب به بازار عرضه شود با اینکه خواننده ممکن است به خاطر اشتیاقش کتاب را بخرد اما به نوعی احساس اجبار و تحمیل هم میکند. یعنی وقتی شما تنها یک نسخه از کتابی را منتشر میکنید، ممکن است خواننده آن را با اکراه بخرد.
متاسفانه کار نشر هنوز کاسبی است و یک کار فرهنگی نیست. الان خواننده حق دارد اعتراض کند چرا قیمت یک کتاب 45هزار تومان است. البته این هم هست که در روزگار ما قیمت یک فال گردو 12هزار تومان شده و اگر کسی بخواهد یک خورشت فسنجان با گردو درست کند، معلوم است که چقدر باید هزینه کند و متاسفانه این موضوع هم وجود دارد و به بحث اقتصادی جامعه ما مربوط میشود، ولی کتاب کار فرهنگی است. کتاب را دانشجو و معلم میخرد و باید رعایت حال آنها را کرد. کتاب را فلان آدم که در خودرو چند میلیونی مینشیند نمیخرد؛ اگر هم میخرد برایش مثل همان سیبزمینی و پیاز است!
این طبیعی است. شما اگر شاهکار دنیا را هم خلق کنید اما شنونده نداشته باشید، فایده ندارد. متاسفانه الان خواننده کتاب خیلی کم شده است. البته این شانس را داشتهام که کتابهایم با تیراژهای بالا منتشر شود. همین کتاب که تازه منتشر شده شنیدهام که در 13 هزار و 300 نسخه چاپ شده است. من موضوع را اینگونه شنیدهام؛ درحالیکه میدانم الان کتابها در 300 -400 نسخه منتشر میشود.
اشتیاق بین گوینده و شنونده دوطرفه است. شمای روزنامهنویس اگر مطالبتان را کسی نخواند هیچکارهاید. شما مینویسید که کسی آن را بخواند و نتیجهای از آن بگیرد. ببینید در بعضی کارها نمیشود تقلب کرد. در موسیقی و شعر اینگونه است، اگر تقلب کنید به خواننده توهین کردهاید چون حقی را از خواننده سلب میکنید. من اطلاع دارم که کتاب «پیر پرنیاناندیش» را دو نفر از استرالیا به صورت مشترک خریدهاند و دوجلد را بین خود تقسیم کردهاند. یکی از این دو فرد که در شهر سیدنی زندگی میکند جلد دوم را خوانده و تمام کرده است و منتظر است که جلد اول به دستش برسد.
مخاطب حق دارد اعتراض کند. حالا ناشر میگوید کاغذ و زینک و چاپ گران شده که تا حدی هم درست است، اما باید رعایت کرد. حالا هم بدون اینکه به من بگویند این کتاب را چاپ کردهاند. شنیدهام که چهار کتاب دیگر من را هرکدام در 5500 نسخه وزیری و جیبی چاپ کردهاند و ریختهاند در بازار؛ فقط برای اینکه اصل کتاب من را که ناشر دیگری چاپ کرده است، دیده نشود، درحالیکه هرکدام از این کتابها چند شعر کم دارند. این درست نیست.