یکی از ناامیدکنندهترین لحظات زندگی احتمالا زمانی است که واژهای به اصطلاح "نوک زبانمان گیر میکند" و اسم فلان بازیگر یا بهمان لغت را نمیتوانیم به خاطر آوریم. این اتفاق حداقل یکبار در هفته برای بیشتر ما رخ میدهد. اما چرا؟
یکی از ناامیدکنندهترین لحظات زندگی احتمالا زمانی است که واژهای به اصطلاح "نوک زبانمان گیر میکند" و اسم فلان بازیگر یا بهمان لغت را نمیتوانیم به خاطر آوریم. طبق اعلام Scihow این اتفاق حداقل یکبار در هفته برای بیشتر ما رخ میدهد. اما چرا؟
آموختن دادههای جدید یک سری خوشههای نورونی را در مغز ما فعال میکند. دادههای جدید از خوشههای پیچیده که معنا را تولید میکنند عبور میکند و به خوشههای ساده که آواشناسی یا صدای واژه را تولید میکنند میرسند. واژه زمانی نوک زبانمان گیر میکند که خوشههای معنا فعال میشوند ولی خوشههای آوایی هنوز کاملا فعال نشدهاند چرا که سیگنال در مغز ما به جای طی مسیر درست دچار انحراف شده است.
به عنوان مثال در نظر بگیرید اسم فلان بازیگر را نمیتوانید به خاطر بیاورید شما تنها اسم سریالی که وی در آن بازی کرده است را میدانید. اسمش نوک زبانتان است و میتوانید چهره وی را به خوبی تصور کنید یعنی خوشههای پیچیده مغزتان فعال شدهاند اما خوشههای ساده هنوز به درستی روشن نشدهاند.
اما اوضاع زمانی که مردم سعی میکنند به شما کمک کنند بدتر هم میشود. آنها شیوه کار کردن مغز شما را نمیدانند و "کمک" آنها تنها شما را از مقصودتان دورتر میکنند. در این حالت آنچه واقعا میتواند به کمک شما بیاید تمرکز بر صداهایی است که به ذهن شما در حین پیدا کردن لغت میآیند.
منبع: lifehacker