من هر روز تصمیم میگیرم در کنار کار روزانهام، پروژه مورد علاقهام را پی بگیرم، ولی نمیتوانم.
چیزی بهتر از آغاز یک کار جدید بعد از ساعات کاری به عنوان یک سرگرمی نیست. اما بعد از 10 ساعت کاری خاموش کرن تلویزیون و پرداختن به پروژه جدید اصلا کار سادهای نیست. حقهای که من برای فائق آمدن بر این موضوع پیاده میکنم ساده، بینیاز از دلیل و عملی است. آغاز کردن همه چیز است.
این سناریویی است که از زندگی واقعی من استخراج شده است:
شب چهارشنبه است. من از بد خوابی شب گذشته و روز کاری طولانی خسته هستم. گرسنه هستم و غذایی برای خودم درست میکنم، در همین حین سریال تلویزیونی Walking Dead (که نسبتا بد هم ساخته شدهاست) را نگاه میکنم. غذا را میخورم، سریال را تمام میکنم و ناگهان تمام شوقی که برای انجام پروژه جدید آن شب برنامه ریزی کرده بودم به بالش کاناپه جذب میشود.
لعنتی
لعنتی
شاید به جای پرداختن به پروژه مورد علاقهام، فقط باید Walking Dead را تماشا کنم اگرچه درواقع هم لذتی نمیبرم. به تدریج قانع شده ام که سرازیری رو به پایین خود ویرانگری که الان مشغول آن هستم تنها گزینهای است که برای آن انرژی دارم، به نظر می رسد این نتیجه اجتناب ناپذیر شب من است. اما لعنت به آن، من باید کاری انجام دهم. این حتی کاری هم نیست، بلکه سرگرمی است که از آن لذت میبرم، بیشتر از سریالی الان آن را تماشا میکنم. با این وضع میدانم فردا به شدت خودم را بابت دیدم سریال سرزنش خواهم کرد.
در همین لحظه قراری با خودم میگذارم که تفاوت اساسی با گذشته دارد. غذا را تمام کردهام و سریال هم با شام تمام شده است. به جای تماشای قسمت بعدی خودم را قانع میکنم ده دقیقه روی پروژهام کار کنم. فقط ده دقیقه. زمان کافی برای تمام کردن یک کار کوچک است. بعد از پایان ده دقیقه میتوانم به زندگی سابقم برگردم.
نکته جالب ماجرا در اینجا، انجام ندادن همین است. آغاز کردن همه چیز است، و زمانی که همان کار کوچک را تمام میکنم، آماده و مشتاق پرداختن به کار بعدی هستم. و بعدی.
به این شکل به جای تلف کردن وقتم با تلویزیونی که از آن لذتی هم نمیبرم، به کار واقعی میپردازم. همیشه اوضاع به این ترتیب نیست ولی الزامی هم نیست که نباشد. اگر تمام کاری که میکردم دهدقیقه کار و سپس وضع قبلی بود( که گاهی هم میشود) باز هم کار کوچکی انجام دادهام. اما اغلب، صرف کردن 10 دقیقه من را برای یک یا دو ساعت بعدی کار لذت بخش هم آماده میکند.
پس آغاز کردن همه چیز است.
منبع: lifehacker